صنعت سینما
فیلمي به نام «گتسبی بزرگ» این روزها در سینماهای جهان در حال نمایش است. این فیلم که لئوناردو دی کاپریو در آن بازی میکند، از روی رمان فیتز جرالد ساخته شده است. در اين مقاله ميخواهيم درباره فیلم «سکوت» مارتین اسکورسیزی بنویسیم؛ فیلمی که میخواهد بسازد و البته یک اقتباس ادبی است. یعنی مارتین خان اسکورسیزی میخواهد یک بار دیگر با استفاده از یک رمان فیلم بسازد. باور کنید این اتفاقها به طور تصادفی روی داده و ما اصلا و ابدا نمیخواهیم بنویسیم سینما هر چه دارد از ادبیات دارد. خيلي از ما سینما و ادبیات را با هم دوست داريم و میدانيم که نمیشود از کمک سینما و ادبیات به همدیگر غافل شد. آنها به هم خدماترسانی میکنند و دستشان درد نکند. از این مقدمه بگذریم و کمی درباره «سکوت» و مارتین اسکورسیزی بخوانیم.
بازیگر «مرد عنکبوتی» در فیلمی از اسکورسیزی
یکی از تفاوتهای سینماگران حرفهای و آماتور این است که فیلمسازان حرفهای، از اینکه یک بازیگر مشهور در اثرشان بازی کند، نمیترسند و میدانند سینما یک صنعت است و باید بتواند پول در بیاورد تا زنده بماند. مثلا خیلی از کارگردانهای عصاقورتداده وطنی، دوست ندارند فلان بازیگر مشهور را به کار بگیرند، چون فکر میکنند که «چیپ» است و «اخ».
اما مارتین اسکورسیزی این طوری نیست. او در فیلمهایش رابرت دنیرو دارد، اما بیخیال لئوناردو دی کاپریو هم نمیشود. نمیگوید او در «تایتانیک» بازی کرده و من دوستش ندارم. او قرار است در فیلم جدیدش، از اندرو گارفیلد، ستاره فیلم «مرد عنکبوتی شگفتانگیز 2»، استفاده کند. این بازیگر هم با کلی ناز و ادا، قرارداد بازی در فیلم جدید مارتین اسکورسیزی به نام «سکوت» را امضا کرد.
اندور سال 2012 با 752 میلیون دلار هفتمین بازیگر ثروتمند هالیوود بود. او در مورد بازیهایش میگوید: «مردم نشان دادهاند به اسپایدرمن هم مثل بتمن علاقه دارند و حتی بعد از فقط پنج سال از ساخت آخرین فیلم «مرد عنکبوتی» با حضور تابی مگوایر، اقبال مردم باعث فروش خیرهکننده 752 میلیون دلاری «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» شد.»
البته مارتین خان برای آنکه دین خودش را به ژاپنیها ادا کرده باشد، از یک بازیگر چشم بادامی هم استفاده کرده است. (به هر حال او با استفاده از یک رمان ژاپنی فیلم میسازد) به این ترتیب، کن واتانابه نیز در این فیلم در کنار اندرو به ایفای نقش خواهد پرداخت. کن واتانابه بازیگر ژاپنی سال 2003 با فیلم «سامورایی» به شهرت رسید و با این فیلم نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد مکمل شد. نقش کشیش پرتغالی را کن واتانابه و نقش شاگرد را گارفیلد بازی میکنند. قابل توجه علاقهمندان به تلویزیون سونی، ماشین ماکسیما و بقیه چیزهای ژاپنی باید عرض کنم که «إسی اوگاتا» (یک بازیگر ژاپنی دیگر) هم در این فیلم حضور خواهد داشت.
ماجرای سکوت و شوساکو اندو
ماجرا به 25 سال قبل برمیگردد؛ آن روزهایی که «راننده تاکسی» روی پردهها بود و «آخرین وسوسه مسیح» ساخته نشده بود. مارتین روی کاناپه نشسته بود و رمان «سکوت» نوشته شوساکو اندو را تمام کرد. او همان لحظه تصمیم گرفت این داستان را فیلم کند. به هر حال فیلمنامه «راننده تاکسی» او که اقتباسی است و البته توسط پل شریدر نوشته شده، نامزد اسکار شده و فیلمنامههای اقتباسی دیگرش نیز مورد توجه قرار گرفته بود.
اینها زیر دندان کارگردان نیویورکی مزه میداد. از طرف دیگر، هر چند تازهترین فیلم مارتین که «کازینو» نام داشت، توانسته بود با 116 میلیون دلار، در گیشههای موفق باشد، او خسته بود. شرکتهای فیلمسازی سود زیاد میخواستند و این تنها نکته مورد علاقه فیلمساز نبود. اسکورسیزی میخواست فیلم خودش را بسازد. او میگوید: «اما در نهایت وقتی «کازینو» روی پرده رفت، مشخص شد شرکتهای تحت پوشش شرکتهای بزرگ دیگر حاضر نیستند به 50 یا 60 میلیون دلار فروش فیلمها بسنده کنند. آنها میخواستند پول بیشتری درآورند که پایان این نوع فیلمسازی را برای من به همراه داشت.»
اسکورسیزی تقریبا بلافاصله پس از خواندن کتاب «سکوت» به همراه همکار فیلمنامهنویس خود جی کوک، اقتباس سینمایی از آن را شروع کرد، اما پروژههای دیگر در کار آنها اخلال ایجاد کرد و فیلمنامه تا 1996 کامل نشد. اسکورسیزی میگوید: «آن زمان دیگر چشمانداز هالیوود عوض شده بود.» این بود که فیلم در سکوت ماند تا به سال 2014 برسد. جالب اینکه اسکورسیزی که یک فیلمبین سیریناپذیر است، میگوید فیلمی را که ماساهیرو شینودا، فیلمساز ژاپنی، سال 1971 از روی رمان «سکوت» کارگردانی کرد، ندیده است.
او به یاد میآورد که تحت تاثیر «سادگی پیچیده» کتاب قرار گرفت و این حس که «کتاب جدا از تمام قید و بندها، جدا از تعصب، جدا از هر چیز است و تنها به اساس مسیحیت یا عیسی میپردازد.» اسکورسیزی ادامه میدهد: «به نظر ایده بسیار خوبی میآمد، اما آیا میشود آن را تحقق بخشید؟ و اگر هم بشود، به نظر باید آن را در سطح فردی انجام داد؛ اینکه چگونه رفتار میکنیم، اینکه در زندگی خود با دیگران چگونه رفتار میکنیم.»
و حالا داستان سکوت
چنانچه گفتیم، داستان فیلم از رمانی نوشته شوساکو ایندو اقتباس شده است. داستان در قرن 17 و حول محور شخصیتی به نام پدر رودریگز میچرخد. او کشیش یسوعیون اهل پرتغال است که شاگردش وقتی شایعاتی درباره رها کردن کلیسا توسط او را میشنود، برای رویارویی با او به ژاپن سفر میکند.
موضوع رمان «سکوت» هم یک جورهایی مذهبی است. او که میخواست یک کشیش شود، همیشه با این دغدعه کنار آمده است. او همیشه در فیلمهایش دغدغه مسائل اخلاقی داشت. مثلا فیلم «راننده تاکسی»، فیلمی به شدت اخلاقگراست. با این همه، این موضوع همیشه با کارگردان مانده و حتی فیلم «آخرین وسوسه مسیح» که آن را با اقتباس از رمان نیکوس کازانتزاکیس در سال 1988 ساخت، راضیاش نکرد. او میگوید: «این چیزی است که همیشه بخشی از زندگی من بوده است. درک این مسئله برای آدمهایی که بخشی از دنیای دوران کودکی من نبودهاند، دشوار است. منظورم مذهب کاتولیک در نیویورک سیتی دهه 1950 است. آنقدر تحت تاثیر آن دنیا بودم که میکوشیدم بخشی از آن باشم. 15 یا 16 ساله بودم که متوجه شدم به لحاظ انجام وظیفه، آنچه میخواستم به آن برسم، سختتر و پیچیدهتر از چیزی است که فکرش را میکردم.»
اسکورسیزی که قبل از فیلمبرداری فیلم «هوانورد» حاضر به دل کندن از دنیای نگاتیو نبود، در نهایت با صاحبان استودیو کنار آمد و حاضر شد این فیلم را به طور دیجیتال فیلمبرداری کند.
اثر قبل آقای کارگردان، یک فیلم سهبعدی به نام «هوگو» و البته باز هم یک اقتباس ادبی بود. اسکورسیزی این فیلم را با اقتباس از رمان «اختراع هوگو کاربت» اثر برایان سلزنیک ساخت و البته در اغلب مصاحبههایش اعلام کرد فیلم را برای دختر کوچکش که به تازگی وارد 12سالگی شده، ساخته است. ساخت فیلم «هوگو» با هزینه 170 میلیون دلاریاش، یک تردستی سینمایی عظیمی به حساب میآید كه قرار بود سینمای فانتزی را به حرکت درآورد و البته نیاورد. این بود که باز هم مارتین به دنیای خودش بازگشت.
قرار است «سکوت» به زبان ژاپنی ساخته شود و اسکورسیزی اعتراف میکند این فیلم، که بیشتر یک تولید ژاپنیزبان است، در مقایسه با تعدادی از فیلمهای او مانند «جزیره شاتر»، «مردگان» و «هوانورد» تماشاگران کمتری خواهد داشت، اما اضافه میکند: «به هر حال این یک تریلر است، چراکه شخصیتهای اصلی فیلم کار خود را مخفیانه انجام میدهند و من این را دوست دارم؛ چه کشیشهای مخفی باشند چه پلیسهای مخفی.» البته مانند «آخرین وسوسه مسیح» و فیلم زندگی دالای لاما با عنوان «کوندون» که اسکورسیزی در 1997 ساخت، چشمانداز تجاری پروژه جدید او هم چندان روشن نیست.
مارتین اسکورسیزی به همراه جی کاکس (فیلمنامهنویس «دارودسته نیویورکی») فیلمنامه را نوشتهاند. تولید این فیلم قرار است در تابستان و توسط کمپانی امیت/فورلا فیلمز آغاز شود.
اسکورسیزی که این روزها مشغول تدوین فیلم جدیدش «گرگ وال استریت» با بازی لئوناردو دیکاپریو است، میگوید: «من و رابی رابرتسن حدود یک سال و نیم پیش وقتی هنوز «گرگ وال استریت» را شروع نکرده بودم، درباره «سکوت» صحبت کردیم.»
و این گتسبی بزرگ دوستداشتنی
و این گتسبی بزرگ دوستداشتنی، با کت و شلوارهای سفید و صورتیاش و آن مهمانیهای مجلل پرزرق برق دهه 20 نیویورکیاش. و این گتسبی بزرگ دوستداشتنی که موجودی ویژه است و زاده آن دو چشم تابلو دکتر اکلبرگ که دانای کل خاموش داستان به حساب میآید؛ آن دو چشمی که خیلی نزدیکاند به تعمیرگاه بیخ جاده و تلاقی پایانی. و این گتسبی بزرگ دوستداشتنی که اولین بار در 18 سالگی خواندمش، در این 10 سال هر بار بیش از پیش مجذوبش شدم. حالا او را روی پرده میبینم و انگار کلماتم مجسم میشوند.
و این گتسبی بزرگ که میدود تا زندگیاش را به نور سبز آن سوی ساحل را بدوزد. نزدیکش میشود، چنگش میزند، ولی جبر دنیا پیچیده تر از آن است که همه چیز به خوبی پیش رود. شهره نیویورک شدن را آموخته، ولی نمیداند به گذشته آویخته خودش را و قانون زندگی بر پاشنه حال میچرخد.
و این گتسبی بزرگ که سیاه و سفید نیست، خاکستری است، یک خاکستری زمینی مدرن دهه بیستی و البته واقعی و دوستداشتنی. خدا را شکر که فیتز جرالد طومار ژان والژانهای کلاسیک یکقد سفید را برچید و این موجود را ساخت؛ این گتسبی دوستداشتنی را که هدفش وسیله را توجیه میکند؛ نه در وجدان خود که در وجدان یک قرن که مجذوبش هستند.
به باورم شخصیتی داستانی نمیتواند از او موجهتر باشد، هر آن چه کرده تا به آن سوی ساحل برسد و به دنیای داستانها چنگ بزند. این گتسبی بزرگ که میارزد به همه آدمهای دهه 20 نیویورک. و تو هر وقت دلت خواست عیبش را بگیری، «یادت باشه که تو این دنیا همه مردم مزایای تو رو نداشتن.»
و این گتسبی بزرگ دوستداشتنی که کلاف سردرگمی است که گره کورش به سهولت باز میشود در ذهنت به جادوی زمان. و حالا باز لورمن، او را دوستداشتنیتر و واقعیتر به زبان تصویر کشیده است. و ما باز غرق واقعیت و داستان میشویم. راستی، چه کسی دقیقا میداند که مرز این دو کجاست؟
اسکارلت فیلم میسازد
در دومین روز از جشنواره فیلم کن اعلام شد اسکارلت جوهانسون رمان «تقاطع تابستانی» ترومن کاپوتی را در قالب یک فیلم سینمایی جلوی دوربین میبرد. کاپوتی هرگز این رمان را منتشر نکرد و در حقیقت دستنوشتههای این رمان پس از مرگ او در آپارتمانش کشف شد.
این دستنوشتهها در سال 2004 در یک حراجی به فروش رسید و بعدا منتشر شد. آلدامیزا کار تهیه این فیلم را برعهده دارد و در جشنواره کن به دنبال فروش امتیازهای این فیلم است. این فیلم ماجرای یک دختر 17 ساله را دنبال میکند که تصمیم میگیرد در تابستان 1945 سفری به پاریس بکند.
«گتسبی بزرگ» مردم را به گورستان کشاند
اکران فیلم «گتسبی بزرگ» باعث شده تا توجه زیادی به اسکات فیتزجرالد و محل استراحت دایمی او جلب شود. از وقتی بحث ساخت این فیلم مطرح شد، این رمان به فهرست پرفروشهای آمازون راه پیدا کرد و شروع نمایش آن از پنجشنبه پیش، بازدیدکنندگان زیادی را راهی مکان دفن فیتزجرالد و همسرش زلدا در مریلند کرده است.
به گفته یکی از مسئولان کلیسای کاتولیک سنت مری مردم زیادی از این گورستان که این زوج مشهور را در دل خود جای داده، دیدن میکنند و آخر هفته شمار بازدیدکنندگان از این گورستان سه برابر معمول شد.
بازدید:456297