استرس، مترادف با تغييرات است
هر چيزي كه باعث تغيير در زندگي عادي ما شود، استرسزا است. فرقي نميكند كه تغيير خوب باشد يا تغيير بد. هر دو استرس هستند. وقتي كه شما منزل ايدهآلتان را پيدا كردهايد و آماده نقل مكان به آنجا هستيد، اين استر است. وقتيكه با دختر روياييتان و يا پسر روياييتان آشنا شدهايد و براي ازدواج ك ردن و رسيدن به او لحظهشماري ميكنيد، اين استرس است. وقتي كه دچار دندان درد و پاشكستگي شدهايد، اين هم استرس ميباشد. به هر حال استرس به معني تغييرات و خارج شدن از روند عادي زندگي است و خوب بودن يا بد بودن اين تغييرات ملاك نميباشد.
حتي تغييرات تخيلي نيز استرس هستند. تغييرات تخيلي يعني تغييراتي كه ما در تصوراتمان به آن فكر ميكنيم و همان چيزي است كه ما آن را نگراني ميناميم. اگر ميترسيد كه نتوانيد پول كافي براي پرداخت بدهيتان تهيه كنيد، اين استرس است. اگر نگرانيد كارتان را از دست بدهيد، اين استرس است. اگر فكر ميكنيد كه ممكن است در كارتان ترفيع بگيريد، اين هم استرس است. يعني اينكه تغييرات تخيلي در زندگي شما، صرفنظر از اين كه رويدادي خوب يا بد باشد، استرسزا است. پس به طور كلي ميتوانيم نتيجه بگيريم كه:
– هر چيزي كه باعث تغيير در روال عادي زندگي روزمره شما گردد، استرسزا است.
– هر چيزي كه باعث تغيير در سلامت بدن شما گردد، استرسزا است.
– تغييرات تخيلي نيز همانند تغييرات واقعي استرسزا هستند.
در اينجا برخي از انواع استرس را ذكر خواهيم كرد. لازم به ذكر است كه تعدادي از آنها آنقدر شايعند كه ممكن است شما تصور استرسزا بودن آنها را نداشته باشيد.
استرس هيجاني: هنگامي كه مشاجره، مخالفت و برخورد باعث تغييرات در زندگي شخصي شما ميشود، اين استرس است.
بيماري: سرماخوردگي، شكستگي دست، عفونت پوست، كمردرد، همگي اينها باعث تغييراتي در شرايط بدني شما هستند.
كار كشيدن زياد از خود: يك منشأ عمده استرس كار كشيدن زياد از خود است. اگر شما 16 ساعت در شبانهروز كار ميكنيد، در واقع ساعت استراحت خود را كوتاهتر كردهايد و دير يا زود، انرژي شما تحليل رفته و باعث ميشود كه بدن شما نتواند وظيفه ترميمي خود را به خوبي انجام دهد. به عبارت ديگر، براي بدن شما زمان يا انرژي كافي جهت ترميم و اصلاح سلولهاي شكسته، وجود نخواهد داشت. كار كردن زياد، باعث ايجاد تغييرات در محيط داخلي بدن شما ميگردد و در صورتي كه به آن ادامه دهيد، آسيبها و خسارتهاي دائمي به بار خواهد آورد. تلاش بدن براي سالم ماندن در مقابل انرژي زياد كه شما مصرف ميكنيد، يك استرس عمده و مهم است. پس همانطور كه ميدانيد، بدن شما بايد به اندازه كافي استراحت كند تا بتواند جوابگوي كار و فعاليتهاي روزانه باشد.
عوامل محيطي: آب و هواي خيلي سرد يا خيلي گرم ميتواند استرسزا باشد. زندگي در ارتفاع زياد از سطح دريا ميتواند استرسزا باشد. هواي آلوده ميتواند استرسزا باشد. همه اين عوامل، تهديدي براي ايجاد تغيير در محيط داخلي بدن شما هستند؛ پس بهتر است بيش از پيش به فكر اين عوامل باشيد.
اثرات استرس بر روي بدن انسان
يكي از بزرگترين مشكلات جامعه فعلي ما عدم آگاهي از تاثيرات استرس بر روي بدن ميباشد. اگر افراد جامعه ما از اثرات مخرب استرس بر سلامت رواني خودآگاهي داشته باشند، از بسياري موقعيتهاي استرسزا دوري ميكنند. واقعيت اين است كه برخي موضوعات و موقعيتهاي استرسبرانگيز ارزش آن را ندارند كه بخواهيم خود را گرفتار آنها نماييم و بعضا مشاهده ميشود كه برخي افراد در مورد موضوعاتي نگران ميشوند كه ارزش نگراني چنداني ندارند. حال آگاهي از اثرات اين نگراني باعث ميشود كه كمكم خودمان را از موضوعات كماهميت دور نماييم و انرژي فكري و رواني خود را براي آن صرف نكنيم.
استرس ميتواند بر رفتار تاثير بگذارد و رفتار نيز خود ممكن است باعث بيماري يا تشديد وضعيت بيمار شود. رابطه ميان استرس و بيماري را ميتوان در بسياري موقعيتهاي استرسزا، از جمله هنگام طلاق مشاهده كرد. در بسياري از موارد، در طي يك سال پس از جدايي، والدي كه سرپرستي كودكان را بر عهده ميگيرد، نميتواند مانند گذشته به كودكان رسيدگي كند. تغييرات رفتاري ناشي از موقعيتهاي استرسزا، شرايط را براي همه اعضاي خانواده ناسالم ميسازد، از جمله به صورت ايجاد بينظمي در وعدههاي غذا و ساعت خواب، به تاخير افتادن مراقبتهاي بهداشتي و پيروي نكردن از دستورهاي پزشك.
تحقيقات نشان داده است كه در شرايط بسيار استرسزا، افراد به گونهاي عمل ميكنند كه احتمال ابتلا به بيماري يا آسيبديدگي را در آنان افزايش ميدهد. براي مثال مصرف سيگار، الكل و قهوه در اين افراد بيشتر ميشود. مصرف اين مواد با ايجاد بيماريهاي متعددي ارتباط دارد. علاوه بر اينها مصرف بيش از حد الكل در ميزان بالاي تصادم در افراد دچار استرس نقش دارد.
تحقيقات نشان داده است كه كودكان و بزرگسالاني كه بيش از اندازه استرس دارند، احتمال بيشتري دارد كه به آسيبهاي ناشي از حوادث اتفاقي در منزل، هنگام بازي، محل كار و حين رانندگي دچار شوند.
استرس ميتواند باعث مرگ و ميرهاي ناگهاني شود
آيا ميدانيد كه استرس بيش از حد تاكنون تعداد زيادي از افراد را از بين برده است؟ آي تا به حال برايتان اتفاق افتاده است كه خبر مرگ ناگهاني كسي را شنيده باشيد، در حالي كه دو روز قبل او را كاملا سالم و سرحال ديده باشيد؟ مواردي مثل مورد بالا بارها و بارها براي همه ما تكرار شده است و علت اين مرگهاي ناگهاني نيز اكثرا ناشناخته ميماند، در حالي كه علت اصلي آنها استرس بيش از حد ميباشد. براي مثال به يك نمونه توجه نماييد.
در سال 1967، زني دو روز پيش از بيست و دومين سالروز تولدش، در حالي كه ملتمسانه تقاضاي كمك ميكرد، ديوانهوار وارد بيمارستان بالتيمور شد. او و دو دختر ديگر، در روز جمعه سيزدهم سپتامبر، به كمك يك قابله، از مادران مختلف به دنيا آمده بودند. قابله هر سه دختر را نفرين كرده و گفته بود كه يكي از دخترها پيش از شانزدهمين سالروز تولدش، ديگري پيش از بيست و يكمين سالروز تولدش و سومي پيشاز بيست و سومين سالروز تولدش خواهد مُرد. اولين دختر در پانزده سالگي بر اثر تصادف با اتومبيل درگذشت. دومين دختر در شب تولد بيست و يك سالگياش در يك درگيري مسلحانه در كلوپ شبانه، به طور تصادفي به قتل رسيد. اكنون سومين دختر با وحشت منتظر مرگ بود. مسئول پذيرش بيمارستان او را تا حدي با ترديد، براي معاينه و مشاهده پذيرفت. روز بعد، دو روز پيش از بيست و دومين سالروز تولدش او را در تخت بيمارستان مرده يافتند. دليل مرگ ناگهاني: نامعلوم.
اين زن بر اثر مرگ ناگهاني… مرگي نامنتظر بر اثر اختلال ناشي در فردي به ظاهر سالم جان خود را از دست داد. مرگ ناگهاني كه مرك جادويي نيز ناميده ميشود، معمولا بر اثر از كار افتادن قلب ايجاد ميشود و اغلب از دو عامل نشئت ميگيرد. اختلال قلبي عروسي و استرس فيزيكي يا رواني شديد. به نظر ميرسد كه انواع نوع A بيشتر در معرض خطر مرگ ناگهاني قرار دارد. اختلال قلبي عروقي ممكن است به دو شكل باشد. اول، اختلال امكان دارد شامل آسيب ديدن ماهيچه قلب بر اثر سطوح بالاي كاتكولامينها در خون باشد. دوم، اختلال معمولا شامل بينظمي قلبي است. اين بينظمي امكان دارد به شكل ضربان قلب بسيار زيادتر يا ضربان قلب ناهماهنگ باشد.
استرس و سرطان
اين نظريه كه استرس و ساير عوامل رواني اجتماعي در ايجاد سرطان دخيل هستند، سابقهاي طولاني دارد. در قرن دوم ميلادي، پزشكي رومي به نام جالينوس بر اين باور بود كه افراد غمگين، افسرده يا مبتلا به ماليخوليا بيشتر مستعد ابتلا به سرطان هستند تا افراد سرخوش، مطمئن و پرشور. پزشكان بعد از او نيز نظريههاي مشابهي در اين زمينه ارائه نمودند.
سرطان واژهاي است كه به طيف وسيعي از بيماريهايي گفته ميشود كه در آنها سلولها به صورتي عنان گسيخته رشد و تكثير مييابند. بنابراين منظور از سرطان يك بيماري نيست؛ بلكه اين واژه به تعداد زيادي از بيماريهايي كه اين خصوصيت مشترك را دارند، اطلاق ميشود. سرطان داراي انواع گوناگوني ميباشد كه هر كدام از آنها ويژگيهاي خاص خود را دارد. بيشتر علتهاي سرطان هنوز ناشناخته مانده است، اما شواهدي وجود دارد مبني بر اينكه استرس در شروع و پيشرفت سرطان نقش زيادي دارد.
در يك تحقيق از بيماران سرطاني خواسته ميشد تا به منظور ارزيابي ميزان استرسي كه طي يك سال پيش از تشخيص سرطان، به آن دچار شده بودند، پرسشنامه وقايع زندگي را پر كنند. نتايج تعدادي از اين بررسيها نشان داد كه بروز بعضي از انواع سرطانها در كودكان و بزرگسالان با ميزان استرسي كه به آن دچار شده بودند، مرتبط است.
همچنين تحقيقات ديگر كه در مورد رابطه بين سرطان و استرس انجام شده است، اكثرا نشاندهنده تاثير استرس در شروع و رشد بيماري سرطان ميباشد. بررسي وضعيت افراد مبتلا به سرطان نشان داده كه در بيماراني كه به عود مجدد دچار شدها ند، احتمال وجود وقايع استرسزا در زندگيشان بيشتر بوده يا از حمايت اجتماعي كمتري برخوردار بودهاند. همچنين بعضي شواهد نشان داده است افرادي كه براي كاهش استرس مورد درمان قرار ميگيرند، بيش از بيماران سرطاني ديگر عمر ميكنند.
نتيجه كلي كه از رابطه بين استرس و سرطان به دست آمده است، اين است كه تاثير استرس بر سرطان به عوامل متعددي مانند نوع يا منبع استرس، مدت آن، واكنش فرد در مقابل استرس و زمان آن (پيش يا پس از شروع سرطان)، بستگي دارد. اگر استرس نقش در ايجاد سرطان داشته باشد، اين رويداد به وسيله ايجاد اختلال در دستگاه ايمني برد فرد در مبارزه با بيماري و افزايش عوامل رفتاري خطرزا مانند سيگار كشيدن، تحقق يافته است.
بازدید:389562