سوالت را پاسخ خواهند گفت؟

سوالت را پاسخ خواهند گفت؟

سوالت را پاسخ خواهند گفت؟

اصولا زندگی هر انسانی از زمانی که زبان باز می‌کند و می‌تواند شروع به فکرکردن کند، با یک جمله عجین خواهد بود. چرا؟ یک سوال کلیدی که می‌شود شاه‌راه پیشروی انسان در طول زندگی‌اش. اما خب حتما برای شما هم پیش آمده که به سوال‌ها یا بهتر است بگوییم چراهایی در زندگی رسیده باشید که پاسخی برایشان پیدا نکرده‌اید. این هم باز از ابتدای زندگی همراه هر انسانی است. از همان لحظه‌هایی که پاسخ بسیاری از سوال‌ها را بنا به دلایلی نمی‌شنیدیم یا زمان‌هایی که واقعا پاسخی برای آن پرسش‌ها وجود نداشت. همین ماجرا یکی از مهم‌ترین جذابیت‌های زندگی آدمی را شکل می‌دهد؛ کنکاش برای رسیدن به پاسخی برای یک سوال. پرسشی که می‌تواند از روی فضولی طرح شده باشد. البته باید صادقانه بگوییم که اصولا همه پرسش‌ها از روی فضولی طرح شده‌اند. یعنی اگر این عنصر در وجود آدمی نبود، خب قطعا به دنبال خیلی چیزها نمی‌رفت و سر خودش را هم با این همه پرسش بی‌پاسخ گرم نمی‌کرد.

اما سوای همه اینها گاهی ما در ذهنمان آچمز وسایلی می‌شویم که شاید بشود پاسخی برایشان پیدا کرد، اما این پاسخ‌ها حداقل در آن بازه زمانی برایمان قانع‌کننده نخواهد بود و به این ترتیب آنها هم به فایل پرسش‌های بی‌پاسخمان اضافه خواهند شد. آرا و افکار آدم‌ها در برخورد با این پرسش این‌قدر متفاوت و دور از هم می‌نماید که تو با خودت می‌گویی خدایا در چه دنیای عجیبی زندگی می‌کنم! دنیایی با این همه تعدد و تشت آرا. این همه خواسته‌های متفاوت و این همه رنگ به رنگی. بیایید به چند تا سوال فان در این زمینه نگاهی بیندازیم. پرسش‌هایی که بیشتر برای مزه‌پرانی مطرح شده‌اند، اما بیشتر که رویشان متمرکز می‌شوی، خبر از خیلی چیزها دارند. اتفاقی درباره جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم.

«چرا بارون میاد، ترافیک می‌شه؟ چرا از در که می‌خوان رد بشن تعارف می‌کنن، ولی سر تقاطع به هم رحم نمی‌کنن؟ چرا تو فروشگاه‌های بزرگ چشم می‌دوزن به سبد همدیگه؟ چرا از تو ماشین آشغال می‌ریزن بیرون؟ چرا وقتی باتری کنترل تلویزیون تموم می‌شه دکمه‌هاشو محکم‌تر فشار می‌دن؟! چرا پدر دختر توی خواستگاری کمتر از همه حرف می‌زنه؟ چرا زن‌ها توی هر مهمونی نباید لباس تکراری بپوشن؟ چرا بند کتونی رو دور مچ پا می‌بندن ولی بند کفش رو نه؟ چرا بیدارشدن از خواب توی یه صبح ابری یا بارونی خیلی سخته؟ چرا سه تار سه‌تا تار نداره؟ چرا نمی‌شه با کت و شلوار کتونی پوشید؟ چرا مردم توی تاکسی درباره سیاست صحبت می‌کنن؟ چرا راننده تاکسی‌ها از همه بدتر رانندگی می‌کنن؟ چرا وقتی به تقاطع می‌رسن به جای ترمز رو گاز فشار میارن؟ چرا قسمت مردانه اتوبوس بزرگ‌تر از قسمت زنانه است و آنها خيلي راحت‌تر در آن‌جا حضور دارند؟ چرا توی اتوبان دست‌انداز می‌ذارن؟ چرا سر عقد عروس دفعه سوم می‌گه بله؟»

قطعا این سوال‌ها تنها پرسش‌های انسان امروز نیستند و قطعا دغدغه‌های دیگری هم در این زمینه وجود دارد. یکی دیگر از موضوعاتی که خیلی در پرسش‌های مطرح شده از سوی شما به چشم می‌آمد، سوال‌هاتی از خداوند بزرگ بود. پرسش‌هایی که بسیاری از آنها از درگیری‌های ذهنی هر کداممان نشئت می‌گیرد و بسته به ماجرایی که در آن غوطه‌وریم مطرح شده. در کنار آن بیشتر این پرسش‌ها در قالب آرزوهای دست‌نیافتنی هر کداممان مطرح شده و به نوعی نرسیدن به آن باعث شده تا به عنوان یک پرسش بی‌جواب مطرحش کنیم. پرسشی که دوست داریم با کلیدش زودتر به خواسته‌مان برسیم.

در دنیای امروز موتورهای جست‌وجو و سایت‌های بسیاری هستند که مردم بعد از روبه‌رو شدن با پرسشی بی‌پاسخ به سراغشان می‌روند و سوال خودشان را در آنجا مطرح می‌کنند و به دنبال پاسخی مناسب برای آن می‌گردند. یکی از معروف‌ترین سایت‌های پاسخ به سوال‌ها Ask Jeeves است. این سایت در اقدامی جالب، مهم‌ترین سوال‌های بی‌پاسخ بشر در 10 سال اخیر را با توجه به پرسش‌هایی که هر روز از طرف مردم با آن روبه رو می‌شود، مشخص و 9 سوال اول را منتشر کرده است.

این سایت از مجموع یک میلیارد سوالی که در طول دهه گذشته پرسیده شده، مهم‌ترین سوال‌های بی‌پاسخ را که بیشترین اهمیت را برای انسان‌ها دارد و هیچ پاسخ روشنی هم برای آنها وجود ندارد، انتخاب کرده است.

Ask Jeeves تقریبا در هر ماه به 16 میلیون سوال پاسخ می‌دهد، اما حتی این سایت هم برای پاسخ دادن به برخی از سوال‌ها کاملا درمانده می‌شود. به همین دلیل تصمیم گرفته از کاربران خودش کمک بگیرد تا بتوانند در این کار با آنها همکاری داشته باشند. بر همین اساس مسئولان سایت در حال راه‌اندازی قسمت جدیدی هستند که در آن کاربران بتوانند به سوال‌هاي دیگران پاسخ بدهند. این امکان خصوصا برای پاسخ به سوال‌هایی که چندان واضح و روشن نیستند، می‌تواند مفید باشد.

بعد از انجام تحقیقاتی در سایت Ask Jeeves مشخص شد که مهم‌ترین سوال‌های بی‌پاسخ برای بشر، سوال‌هایی درباره معنای زندگی است. البته همه این سوال‌ها مربوط به مسائل فلسفی و بنیادی زندگی نیست و برخی از آنها بسیار ساده‌تر از آن هستند که بخواهی درباره‌شان بحث کنی، اما خب وقتی تعدد پرسش در مورد آنها به وجود می‌آید، آنجاست که ذهنت را شروع به قلقلک‌دادن می‌کند.

بد نیست با هم به این سوال‌ها هم نگاهی بیندازیم. این نکته را هم مد نظر داشته باشید که این سوال‌ها بر اساس تعداد دفعات مطرح‌شدنشان دسته‌بندی و به ترتیب از بیشترین به کمترین مرتب شده‌اند. «معنای زندگی چیست؟ آیا افراد بلوند از زندگی رضایت بیشتری دارند؟ بهترین راه برای کاهش وزن چیست؟ آیا در سیاره‌ها دیگر هم حیات وجود دارد؟ مشهورترین فرد جهان کیست؟ عشق چیست؟ راز شادی چیست؟ آیا تونی سوپرانتو مرده است؟ من چند سال عمر خواهم کرد؟»

قطعا در ذهن من و شما هم سوال‌ها بی‌جواب زیادی وجود دارد که همین الان دارد جلوی چشممان رژه می‌رود. بد نیست گه‌گاهی به این پرسش‌ها فکر کنیم و درکنارش سوال‌هایی را درباره خودمان از خودمان بپرسیم تا شاید با رسیدن به پاسخ یکی از آنها تحولی در زندگی و روزمره‌مان به وجود بیاید.

پدیده جالب «کارواش در محل» کارواش دلیوری

«الو؟ ببخشید، کارواش در محل؟ یه کارواش می‌خواستم لطفا! بله… آدرس رو یادداشت می‌کنید؟…»

شما تصویر پسرک نابغه دنیای انیمیشن‌ها را به خاطر دارید؟ همان پسرک موقرمزی که وسایل عجیب و غریب حسرت‌برانگیزی می‌ساخت. اگر تصویرش را به خاطر دارید، لابد شما هم حداقل برای دقایقی دلتان یکی از وسایل جیمی را خواسته؛ مثلا آن بوگیر مدرسه‌اش که وقتی از مدرسه می‌آمد، از سقف پایین می‌افتاد و طبق دستور جیمی، «بوی مدرسه» را از او دور می‌کرد. بیشتر وسایلی که جیمی می‌ساخت، مناسب حال آدم‌هایی بود که سرشان شلوغ است (حالا از کلمه تنبل استفاده نمی‌کنم که خیلی ناراحت نشوید، اما خودتان هم واقع‌بین باشید!) چنین آدم‌هایی آرزو می‌کنند یک نفر شبیه جیمی پیدا شود و آنها را از ورطه هولناک «شلوغی سر» نجات دهد و مدام وسایلی اختراع کند که باعث راحتی زندگی‌شان شود. حالا یک نفر در شهر تهران پیدا شده و پدیده‌ای اختراع کرده برای کسانی که وقتی صبح ساعت هفت از خانه بیرون می‌آیند، با هزار بدبختی ماشینشان را از زیر هفت لایه خاک و گل پیدا می‌کنند و تازه چشمشان به دست‌خط بچه همسایه روی شیشه می‌افتد که ملتمسانه از زبان ماشین خواهش کرده «لطفا مرا بشویید»، با اخم هم در دلشان می‌گویند «آخه کی حوصله داره بره تا کارواش؟» و درست در چنین لحظاتی که تصویر مسیر طولاتی تا کارواش و صف طولانی‌تر ماشین‌ها و… در ذهنش مرور می‌شود، از جلوی چشم انسان مدرن امروزی و درگیر با هزار و یک کار، وانتی رد می‌شود که روی در عقب آن نوشته‌اند؛ «دیگر به کارواش نروید!» انسان مدرن در دلش فکر می‌کند که «چه رویای دلچسبی» اما حواسش نیست که یکی از رویاهای دلچسب جیمی نوترونی‌اش، حدود یک سال است که به واقعیت تبدیل شده و درست جلوی چشمش است.

یک روز آفتابی آلوده، وقتی هواشناسی می‌گوید تا شش روز آینده از باران خبری نیست، وقت خوبی است که کنجکاوی‌تان درباره کارواش در محل را رفع کنید و از فکر آلودگی بیرون بیایید. تلفنچی شرکت، آدرس را می‌گیرد و پیشنهاد می‌‍‌کند سیستم جدید «درای‌واش» را امتحان کنم. چون در قیمت تفاوتی ندارد و هر دو نوع شست‌وشو، هشت هزار تومان هزینه دارد، قبول می‌کنم. تاکید می‌کند ماشین سر ساعت 11 صبح می‌رسد و همین‌طور هم می‌شود. «آقای کارواش در محل» با موتور از راه می‌رسد. اگر مطمئن نباشی که به کارواش زنگ زده‌ای یا فست فود سر کوچه، ممکن است فکر کنی حتما موتوری است که غذا را آورده. چون دقیقا شبیه به موتورهای رساندن غذا، یک جعبه فلزی پشت موتورش نصب کرده که لابد جای وسایلش است؛ یک موتور معمولی با جعبه‌ای معمولی. شايد در نگاه اول زياد اين‌كاره به نظر نرسد، ولي بعد از اين كه كارش را شروع مي‌كند، تازه متوجه مي‌شوي كه چقدر در كارش خبره است و كارش را به خوبي انجام مي‌دهد.

سوییچ ماشین را می‌گیرد و سریع مشغول می‌شود. همان‌طور که توضیح می‌دهد کارش 40 دقیقه طول می‌کشد، یک سیم بلند برای برق جارویش از جعبه بیرون می‌آورد و دو جور مایع مختلف هم روی آسفالت می‌گذارد. بعد پنج، شش دستمال تمیز را روی جعبه می‌گذارد تا کثیف نشود لابد. اول داخل ماشین را جارو می‌کشد و بعد مایع‌هایی را که می‌گوید شوینده‌های مخصوصی برای براق‌تر شدن ماشین است، روی بدنه می‌زند و با دستمال‌ها تمیزش می‌کند. بعد هم نوبت واکس چرخ‌ها و درون ماشین است. بعد از دقیقا 40 دقیقه، سوییچ را تحویل می‌دهد و همان مبلغی را که قبلا درباره‌اش حرف زده بود می‌گیرد؛ نه خبری از درخواست پول اضافه که در کارواش‌ها اتفاقی معمولی است، هست و نه خبری از نقطه‌ای که کثیف مانده باشد و نه اثری از آب‌های کثیفی که بعد از هر بار شستن ماشین در خانه، جلوی در را کثیف می‌کنند.

همسایه‌هایی هم که از آن حوالی رد می‌شوند، کنجکاوانه می‌ایستند تا بفهمند جریان چیست و یک نفرشان هم شماره آقای کارواشی را می‌گیرد و می‌گوید «چه کار خوب و جالبی…» انگار خیلی‌ها چندان از کارواش رفتن استقبال نمی‌کنند. این شرکت، اولین شرکتی است که کارواش در محل را ثبت کرده و یک سالی هست که فعال است. «بعد از ما شرکت‌های دیگری هم مشغول به کار مشابه شدند و الان حدود 20 شرکت در جاهای مختلف تهران مشغول انجام درای‌واش هستند.» اما درای‌واش پدیده عجیب و غریبی نیست و خارج از ایران هم انجام می‌شود. نوع دیگر ماشین‌های این شرکت که آن را متمایز می‌کند، وانت‌هایی هستند که پشتشان کد ثبت اختراع دارد و با فونت بزرگ تاکید می‌کند: «هرگونه کپی‌برداری پیگرد قانونی دارد.» وانت‌هایی که دستگاهی در قسمت عقب ماشین دارند، در محل کنار ماشینی که باید شسته شود پارک می‌کنند، در عقب را باز می‌کنند و با فشار آب ماشین را می‌شویند. «آب در منابع ذخیره ماشین هست. این سیستم که با فشار آب ماشین را می‌شوید، اختراع خودمان است و کارمان را با همین سیستم شروع کردیم. چون ما دغدغه محیط‌زیستی داشتیم، سیستم را کاملا سازگار با محیط‌زیست ساختیم. این دستگاه‌هایی که پشت وانت‌هایمان می‌بینید، گازسوز هستند و به وسیله گاز، برق تولید می‌کنند. این اختراع به نام ما ثبت شده و شرکت دیگری حق برداشتن آن را ندارد.» از استقبالی که تا امروز شده راضی هستند، اما: «اصلا خیلی‌ها کارواش در محل را به رسمیت نمی‌شناسند و نمی‌دانند چیست. هنوز بعد از یک سال برای خیلی‌ها جا نیفتاده و خیلی‌ها هم به تازگی آن را دیده‌اند. اما خیلی از جاهایی که رفته‌ام، راضی بوده‌اند، چون شما دم در خانه ماشین تمیزتان را تحویل می‌گیرید و هزینه خیلی بالایی هم پرداخت نمی‌کنید.

کاهش آلودگی و رفت‌وآمد اضافه و مصرف بنزین و… هم هست.» خب چه چیزی برای جیمی نوترون دوست‌ها و انسان پرمشغله (تنبل نه!) امروز بهتر از این؟ کسی هم روی ماشینتان نمی‌نویسد «لطفا مرا بشویید»، تازه می‌توانید در ماشین تمیزتان به نزدیک‌تر شدن دنیایتان به دنیای جیمی، امیدوارانه‌تر نگاه کنید و روي اين نكته متمركز شويد كه: «چقدر در مصرف آب، برق و… صرفه‌جويي كرده‌ايد.»

بازدید:481023

رتبه مقاله درگوگل:Google4

2 دیدگاه دربارهٔ «سوالت را پاسخ خواهند گفت؟»

  1. سلام من الان کلاس دوم دبیرستان رشته ی ریاضی هستم من تا امسال درکلاس همش شاگرد اول بودم وبالاترین نمره درکلاس مال من بود اما امسال نمی دانم از کار خودم راضی نیستم وهمش نفر دوم کلاس می شم این موضوع خیلی اذیتم میکنه میشه منو راهنمایی کنید ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *