مشاوره تحصیلی:دانشجویی که 22 گرفت

مشاوره تحصیلی:دانشجویی که 22 گرفت

چمران یکی از آدم‌هایی بود که دست به هر چیزی می‌زد طلا می‌شد. او به خودش، احساساتش و افکارش احترام می‌گذاشت و به همین دلیل، هر کاری را که انجام می‌داد، حتما بهترین می‌شد. مطمئن باشید که چمران اگر می‌خواست لوله‌کش، بنا، کارمند اداره پست، پزشک متخصص اطفال یا کارمند آزمایشگاه هم باشد، حتما ما امروز اسمی از او می‌شنیدیم، چرا که نمی‌توانست خودش را تکرار کند و زندگی بیهوده‌ای داشته باشد. حالا چرا این ادعا را مطرح می‌کنم؟

مصطفی چمران دانش‌آموز مدرسه البرز و دارالفنون بود. کافی است به مصاحبه دکتر مجتهدی در کتاب‌های تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد نگاهی بیندازید. او هر کسی را در مدرسه‌اش قبول نمی‌کرد. در این مصاحبه هم از چمران به عنوان دانش‌آموزی نمونه یاد می‌کند. ماجرای رفتن چمران به البرز هم به این شکل است که مدیر مدرسه دارالفنون با خودش فکر کرد و به این نتیجه رسید که حیف است چمران در آن‌جا بماند، بنابراین او را خواست و به او گفت برود مدرسه البرز و با دکتر مجتهدی که مدیر آن‌جا بود صحبت کند. البرز مدرسه بسیار خوبی بود، ولی شهریه می‌گرفت که دکتر چمران توان پرداخت شهریه آن مدرسه را نداشت. دکتر مجتهدی چند سؤال از او پرسید و بعد یک برگه به او داد که مسئله ریاضی حل کند. هنوز دکتر چمران جواب‌ها را کامل ننوشته بود که دکتر مجتهدی گفت: «پسر جان تو قبولی. شهریه هم لازم نیست بدهی!» و بنابراین او که در تمام طول دوران تحصیل، بین هم‌کلاسانش بهترین بود، از دارالفنون به البرز رفت و سال‌های پنجم و ششم متوسطه را در البرز گذراند.

چمران با رتبه 15 در دانشگاه تهران قبول شد. او در تمام دوران تحصیل و نیز دوره کارشناسی در دانشگاه تهران، شاگرد اول بود که از استاد خود مهندس مهدی بازرگان نمره بیست‌ودو (۲۲) را در درس ترمودینامیک دریافت کرد. ماجرا هم به این شکل بود که بازرگان 18 نمره برای امتحان کتبی درنظر می‌گرفت، دو نمره برای شفاهی و دو نمره برای کسانی که جزوه خوب می‌نوشتند و بدون غیبت سر کلاس حضور داشتند. جالب این که باز هم تعداد زیادی از دانشجویان نمره قبولی نمی‌گرفتند. اما چمران همه نمره‌ها را گرفت و شد 22. او در ریاضیات و هندسه، آن‌قدر توانا بود که حریفی نداشت. در درس‌های آن روز رایانه آنالوگ، جزو مهم‌ترین و سخت‌ترین درس‌ها بود که چمران از آن نمره ۲۰ گرفت.مشاوره آنلاین تحصیلی

این نبوغ در آمریکا هم ادامه پیدا کرد. او کمتر از پنج سال کارشناسی ارشد و دکترای فیزیک پلاسما را دریافت کرد. خیلی سریع هم در شرکت معتبر «بل» استخدام شد. اما از آن‌جایی که چمران اهل یک جا ماندن و درجا زدن نبود، آن‌جا را ول کرد و رفت مصر. او دو سال را به آموختن مسائل نظامی و چریکی پرداخت.

اما همه نبوغ چمران در مسائل علمی نبود. او زمانی که در ایران بود، چند بار به عنوان حریف تمرینی با جهان پهلوان تختی کشتی گرفت. دوستانش می‌گویند که تختی از هوش چمران در کشتی تعریف کرده بود. اما چمران نکته‌های دیگری هم داشت.

شروع آشنایی‌اش با مهندس بازرگان به دلیل آن نبود که چمران دانشجوی باهوشی بود یا سر کلاس تمرین‌هایش را حل کرده باشد. بازرگان شیفته نوشته‌های دانشجویی‌اش شده بود. بعد متوجه شد که او دانشجوی خوبی هم هست.

اما شهید چمران باز هم نکته دارد. او در روزهای اولیه جنگ، شیوه‌ای از جنگ را امتحان کرد که شاید به فکر کسی نمی‌رسید؛ حمله‌های نامنظم. شیوه فرماندهی چمران بی‌نظیر بود. همین شیوه بود که بعدها به آزادی مناطق اشغالی ایران انجامید و در کل جنگ ادامه پیدا کرد.

چمران در سال‌های ابتدای جنگ، ارتش و سپاه را به هم پیوند داد و این نکته کمی نبود، چرا که او به عنوان یک انقلابی، نمی‌بایست توجه خاصی به ارتشی‌ها داشته باشد. اما وقتی خاطرات فرماندهان ارتش را می‌خوانیم، متوجه هوش و نبوغ چمران می‌شویم.

امیدواریم خسته نشده باشید. تقصیر من نیست که مرتب از چمران نکته نقل می‌کنم. الان که در حال نوشتن این سطرها هستم، به نیایش‌های او فکر می‌کنم. بی‌نظیرند. بی‌نظیر. جدا از این که شما چه اندازه با چمران هم‌اعتقاد باشی یا نه، تحت تاثیر قرار می‌گیری. نمی‌خواهم دکتر چمران را با دکتر چه گورا مقایسه کنم. اما این دو به جز نوع نگاه متفاوتشان به مذهب، شباهت‌های زیادی به هم داشتند؛ هر دو نابغه بودند و جسور.

اینفوگرافی

1311: تولد در شهر قم

1312: مهاجرت به تهران، چهارراه سیروس، بازار آهنگرها

1318: شروع تحصیل در دبستان انتصاریه

 1324: ورود به دبیرستان دارالفنون

1326: حضور در جلسات تفسیر قرآن سیدمحمود علایی طالقانی در مسجد هدایت و در دروس فلسفه و منطق مرتضی مطهری

1329: ادامه تحصیل در دبیرستان البرز

1332: پذیرش در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران. او در کنکور رتبه ۱۵ کشوری را کسب کرد

1332: حضور در جمع معترضان به حضور نیکسون در دانشگاه تهران

1336: در رشته الكترومكانیك فارغ‏التحصیل شد

1337: با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریكا اعزام شد

1338: تاسیس انجمن دانشجویان ایرانی در كالیفرنیا

1340: فارغ‌التحصیل دوره کارشناسی ارشد در رشته الکتریسیته از دانشگاه تگزاس A&M

1341: قطع بورسیه تحصیلی به علت مبارزه علیه رژیم شاه، آغاز به كار دستیاری تحقیقات در دانشگاه بركلی

1342: فارغ‌التحصیل دوره دکتری در رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک از دانشگاه برکلی، عزیمت به نیوجرسی

1342: استخدام در یكی از موسسات پژوهشی بزرگ آمریکایی به نام بل

1346: حضور در مصر و آموزش سخت‏ترین دوره‏های چریكی و جنگ‏های پارتیزانی به مدت دو سال

1347: اعتراض به جمال عبدالناصر به دلیل گرایش به ناسیونالیسم عربی

1348: بازگشت دوباره به آمریكا

1349: حضور در لبنان

1352: تاسیس پایگاه چریكی سازمان «امل» با امام موسی صدر

1356: احتمالا حضور در مراسم تشییع پیکر دکتر شریعتی

1357: حضور مجدد در ایران و خدمت به آرمان‌های انقلاب اسلامی

1358: معاونت نخست‏وزیر در امور انقلاب

1358: حضور در كردستان و اتمام قضیه پاوه

1359: نماینده نخستین دوره مجلس شورای اسلامی

1359: پذیرش وزارت دفاع

1359: حضور در جبهه خوزستان و مجروح شدن در آبان همین سال

1359: در اسفند ماه بار دیگر در جبهه‌ها حضور یافت

1360: شهادت در 31 خرداد در منطقه سوسنگرد

نظرات مهندس بازرگان در مورد چمران

برخی شهید چمران را متهم به جاسوسی می‌کردند

آشنایی و ارتباط من با شهید چمران از دانشكده فنی در حدود سال‌های 1332 شروع شد. ایشان یكی از پراستعدادترین شاگردان آن دانشكده بود. من در اول شیفته خط و انشا و نقاشی ایشان شدم و به‌زودی دیدم این جوان برخلاف معمول، هم در دروس نظری برجسته است و هم در دروس عملی دانشكده و علاوه بر آن، مسلمانی خدمت‌گزار و باایمان و بامعرفت است. او از اعضای علاقه‌مند انجمن اسلامی دانشجویان و بعدها انجمن اسلامی مهندسین شد و به این ترتیب با یكدیگر همكاری نزدیك پیدا كردیم، كه تا لحظه شهادتش ادامه یافت.

متاسفانه به آن اندازه كه انقلاب اسلامی ایران احتیاج و ایشان آمادگی و شوق داشت، او فرصت پیدا نکرد در خدمت ایران باشد.

چمران از نگاه همسر لبنانی‌اش

نوری در دل تاریکی

دکتر چمران زمانی که در آمریکا بود، با زنی ازدواج کرد که او را پروانه می‌نامید. پروانه مسلمان شده بود و دو دختر و یک پسر برای دکتر به دنیا آورد. زمانی که چمران به لبنان رفت، همسر و فرزندانش با او آمدند، اما نتوانستند در لبنان بمانند. این بود که به آمریکا برگشتند. کمی بعد چمران با غاده، دختری از یک خانواده ثروتمند لبنانی ازدواج کرد. غاده با او به ایران آمد و بعد از شهادت دکتر ازدواج نکرد. روایت همسر لبنانی چمران را از او می‌خوانیم:

پدرم بین آفریقا و چین تجارت می‌كرد و من فقط خرج می‌كردم، هر طوری كه می‌خواستم. پاریس و لندن را خوب می‌شناختم، چون همه لباس‌هایم را از آن‌جا می‌خرید.

در طی دیداری كه به اصرار امام موسی صدر برگزار شد، ایشان به من گفت: «ما موسسه‌ای داریم برای نگه‌داری بچه‌های یتیم. فكر می‌كنم كار در آن‌جا با روحیه شما سازگار باشد. من می‌خواهم شما بیایی آن‌جا با چمران آشنا شوی.» و تا قول رفتن به مؤسسه را از من نگرفت، نگذاشت برگردم.

یك شب در تنهایی همان‌طور كه داشتم می‌نوشتم، چشمم به یك نقاشی كه در تقویمی چاپ شده بود افتاد. یكی از نقاشی‌ها زمینه‌ای كاملا سیاه داشت و وسط این سیاهی شمع كوچكی می‌سوخت كه نورش در مقابل این ظلمت خیلی كوچك بود. زیر نقاشی به عربی شاعرانه‌ای نوشته شده بود: «من ممكن است نتوانم این تاریكی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی كوچك فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان می‌دهم و كسی كه دنبال نور است، این نور هر چقدر كوچك باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود.»

آن شب تحت تاثیر این شعر و نقاشی خیلی گریه كردم. هنوز پس از گذشت این مدت نمی‌توانم نهایت حیرتم را در اولین برخورد با شاعر آن شعر و نقاش آن تصویر درك كنم. او كسی نبود جز مصطفی چمران.

بازدید:431254

رتبه مقاله درگوگل:Google4

2 دیدگاه دربارهٔ «مشاوره تحصیلی:دانشجویی که 22 گرفت»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *